تولدت مبارک

 

تولدت مبارک

 

وجود زیبایت وارد به دنیا می شود


هدیه سالروزش این آوا می شود


عاشقی چون من بی پروا می شود


زان پس یک عمر رسوا می شود ؟


در شعر تولد غرق رویا می شود


باری دگر با تو هم صدا می شود


آه. . .


در رویا هم روبرو با حصار می شود


خو کرده به بی خوابی و انتظار می شود


مست شعر و غزلی از شراب می شود


هنگام فروب دیوانه وار و بی تاب می شود


همه . . .


به خاطر چشمانی که ناگاه مهربان می شود


چه روزگاری که اینگونه درخشان می شود


و اینگونه سالی از نو آغاز می شود


که قلمم دوباره از نو ساز می شود

 تولدت مبارک ماهی زیبای من

 

 

باز خواهم گشت


تقدیم به تمام عشاق و دردمندانی که در راه عشق فنا شدن.

دوباره باز خواهم گشت...

نمی دانم چه هنگام٬از کدامین راه...

ولی یکبار دیگر باز خواهم گشت...

و چشمان تو را با نور خواهم شست...

به دیوار حریم عشق یکبار دگر٬من تکیه خواهم کرد...

رسوم عشق ورزی را دوباره زنده خواهم کرد...

به نام عشق و زیبایی٬دوباره خطبه خواهم خواند...


 

 

      از خدا خواستم


من از خدا خواستم،
نغمه های عشق مرا به گوشت
برساند تا   لبخند مرا
هرگز فراموش نکنی و
ببینی که سایه ام به
دنبالت است تا هرگز
نپنداری تنهایی.
ولی اکنون تو رفته ای ،
من هم خواهم رفت
فرق رفتن تو با من این
است که من شاهد رفتن تو هستم