زندگی


زندگی شعری است که با دست سرنوشت روشن می شود و با نفسش خاموش

خواستم زندگی کنم راهم را بستند . وقتی خواستم به راه عشق بروم گفتند : گناه است

خواستم گریه کنم گفتند : کودکانه است. وقتی خواستم ستایشش کنم گفتند : خرافاتی است

به ناچار خندیدم و گفتند : دیوانه است

حال هیچ نمی گویم تا بگویند : عاشق دیوانه است


نظرات 6 + ارسال نظر
پسر نوح جمعه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 07:03 http://www.negahash.blogspot.com

حواست کجاست کوچولو؟

سلام
همین جاهاست
ممنون که سر زدی فدات شم
خدانگهدار

ع۱ دوشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 20:51 http://aatbebfaes.persianblog.com

خب بذار بگن ...مگه نمیونی عاشقا دیوونه هستن...اصلا اگه عاشق دیوونه نباشه که نمیتونه عاشق باشه...منم یه عاشقم...از نوع دیوونش...و خوشحالم...:)

سلام
بله درست میگی
در حقیقت منم یه عاشقم یه دیونم
مثل خودت
ممنون که سر زدی فدات شم
خدانگهدار

یکتا سه‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 15:51

اگر عشق نبود هیچ کس نبود اینو بدون که عشق برابر با دیوانگی است اگر می ترسی بهت بگن دیونه هیچ وقت عاشق نشو عاشقی بدون دیونگی بهتره اصلا نباشه

سلام
منم موافقم باهات کاملا موافقم
ممنون که سر زدی فدات شم
خدانگهدار

بهاره پنج‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1384 ساعت 15:25

سلام خیلی کار زیبایی ارائه دادین و براتون ارزوی موفقییت می کنم .
منم عاشقم عاشقی که از عشقش دوره ولی با عشق زندست و زندگی میکنه اصلا مگه میشه عاشق دیوونه نباشه؟

قطعا نمیشه

رامین یکشنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 17:36

عاشق دیونه بودن
کار هر کسی هم نیست
بز نر می خواهدو......................

parisa شنبه 8 دی‌ماه سال 1386 ساعت 20:05

سلام منم ۷ ساله عاشقه یه نفرم.مطلبی که نوشتی به نظر درد دل عاشق واقعی بود.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد