تو را دوست می دارم...


خندیدم همراه بودی
گریستم شانه بودی

ترسیدم با من بودی بودم تو هم بودی


برای هر چه خواستم و بودی ، خواستی و نبودم ، دوستت دارم
...

چشمان همیشه روشنت را دوست دارم


غرور سرکش دیوانه ات را دوست دارم

خنده های عاشق مستانه ات را دوست دارم

کلام راستین مردانه ات را دوست دارم


قلب پاک دردانه ات را دوست دارم


روح لطیف خالصانه ات را دوست دارم


تو را دوست دارم و باز هم دوست دارم


ولی
...

آیا تو می دانی دوست داشتن تا کجا ارزشمند است؟


نظرات 5 + ارسال نظر
عسل دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 08:35 http://kashane.blogsky.com

سلام شعر قشنگی نوشتی . کاش جواب سوال رو هم نوشته بودی.
راستی انگاری ایندفعه من اول شدم. هوراااااااااااااااااااااااااا . موفق پاینده و عاشق باشی. قربانت ...............عسل

ستاره دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 13:57 http://www.kolbe-roya.blogsky.com

سلام خوب قشنگ عالی مرسی

ستاره سه‌شنبه 8 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 15:30

سلام خوبی شعرهای فوق العاده ای داری .............
موفق باشی

سولماز چهارشنبه 9 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 01:34 http://www.antianjoman.blogsky.com

سلام
امیدوارم همیشه عاشق بمونی
موفق باشی

امید چهارشنبه 9 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 22:27 http://questerejan.blogsky.com

یه دفعه سر زدی دیگه رفتی به امید خدا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد